سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محمد پیامبر خوبی ها
کلامی هرچند قاصر وکوتاه درباره حضرت محمد(ص) پیامبری که بیاد اور را پیامبر مهربانی نامید کسی که حضورش را بعد از 1500 سال هنوز در جای جای این کره خاکی می توان احساس کرد 

 

تو آمدی و زمین در هوای تو افتاد

و عرش در هوس خنده های تو افتاد

برای درک تنفس در این جهان سیاه

هوای تازه ای از ابتدای تو افتاد

جهان شرک به خود آمد از بزرگی تو

به گوش کعبه و بتها صدای تو افتاد

شکست طاق بلندی که عرش کسری بود

همین که روی زمین رد پای تو افتاد

پس از نگاه سیاه و سفید اربابان

نژاد عشق بشر در لوای تو افتاد

زمان شکست زمانی که آمدی احمد

تویی که یک شبه دنیا به پای تو افتاد

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات

به هر یک از برکات و کمال تو  صلوات

به احترام محمد زمین تبسم کرد

تو آمدی و جهان دست و پای خود گم کرد

ترک نشست به چشمان آبی ساوه

همینکه چشم تو بر آسمان ترنم کرد

فروخت گوش? جنت به شوق خال لبت

که آدمی به هوایت هوای گندم کرد

هنوز دخترکان زنده زنده می مردند

خدا به خلق تو بر خلق خود ترحم کرد

تو آمدی، به زمین احترام بر گردد

تو رحمتی که خدایت نصیب مردم کرد

خدا به خلق رسول گرامیِ خاتم

گذاشت سنگ تمام و سپس تبسم کرد

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات

به هر یک از برکات و کمال تو صلوات  

تو احمدی که خدا را به عرش فهمیدی

شبی که غیر خودت تا خدا نمیدیدی

کنار چشم تمام فرشته های خدا

فراتر از پر جبریل عشق بالیدی

تو در ضیافت عرشی لیلةالاسری

به طاق عرش خدا عکسی از علی دیدی

صدای مرتضوی علیست آن بالا

که از زبان خدا عاشقانه بشنیدی

تو در کنار علی و فروغ شمشیرش

بساط کفر زمان را ز خاک بر چیدی

برای خلق بهشت این بهانه کافی بود

به لحظه ای که به زهرای خویش خندیدی

بیا و کفر مجسم ز کعبه بیرون کن

تویی که پایه گذار جدید توحیدی


[ سه شنبه 93/12/26 ] [ 4:43 صبح ] [ محمدرضایی نژاد ] [ نظر ]

می گویند در روز 12 ربیع الاول و یا شاید 17 ربیع الاول  دیده به جهان گشود. او امد درحالی که پدرش عبدالله در آرزوی دیدن با جهان وداع گفت و محمد(ص) از دیدن پدر محروم شد . مادرش آمنه زنی مهربان بود  وپاک دامن بود که برای تولد فرزندش لحظه شماری می کرد  وقتی محمد به دنیا آمد بر طبق عادت اقوام عرب مکی   که رسم بود  نوزادان تازه متولد شده رابه دایه بسپارند محمد به امر خدا واز روی بخت حلیمه به  او سپرده شد تا برکت خانه حلیمه و قبیله او بنی سعد باشد  امام هنوز دوران کودکی محمد (ص) سپری نشده بود که مادرش آمنه تاب دوری عبدالله همرش را نیاورد  ورفت تا محمد بار دیگر تنها شود. واین بار دست تقدیر او را به پدربزرگش سپرد آری عبدالمطب بزرگ خاندان قریش وبنی هاشم جد محمد که او نیز 2 سال بیشتر درکنار محمد نبود . واین فرزند زاده عزیزش رابه پسرش ابوطالب سپرد . وقتی محمد با ابوطالب بود عموخواست تا برادرزاده اش را به سفر ببرد ناغافل از اینکه در این سفر  بار امانتی را که پدر به وی سپرد سنگین تر می شود .آری بحیرا به او بشارت می دهد که آینده محمد روشن است وابوطالب باید از این پسر بیشتر از جان خود مواظبت کند.

محمد 25 ساله  با پیشنهاد بانو عزیز عرب  خدیجه که زنی 40 ساله بود ازدواج کرد تا خداوند حوض کوثر را به آنها عطا کند که مادر سلاله وپاکان جهان باشد . محمد که در کنار خدیجه بود گاه وبی گاه مهمان گوشه از غار حرا بود تا باخدای یگانه راز ونیاز کند . ودر روزی از  روزها خدای یگانه اورا مامور کرد که پرده های غفلت وتاریکی را از جلو دیدگان مردم کنار بزند و قانون زنده به گور کردن دخترکان بی گناه را مردود کند ودخترگان را رحمتی از جان خدای مهربان معرفی کند واین چنین بود که محمد(ص) به پیغمبری برگزیده شده تا جان را غرق تجلی ونور کند .وبذربرادری وبرابری را در میان انسانها اعم از سیاه وسفید، غنی وفقیر و ارباب وبرده بپاشاند. تا جهان غرق نور الهی شود.


[ دوشنبه 93/12/25 ] [ 6:13 صبح ] [ محمدرضایی نژاد ] [ نظر ]

(لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ)

قسم به جان و حیات تو که اینها در مستی خود سخت سرگردانند»!                                                                                                                                            سوره/72

لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یرْجُو اللَّهَ وَالْیوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا

مسلما برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند                                احزاب 21


[ چهارشنبه 93/12/6 ] [ 3:57 عصر ] [ محمدرضایی نژاد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 13840